تبعیضِ مو :|

بعد از یه عملیات کوتاهی ِ مو ..

میای خونه ُ خودت رُ با موهای کوتاه می بینی .. تو دلت میگی : این منم ؟

..

تا یه ساعت میشینی بخاطر موهات گریه میکنی که چه کاری کردی که رفتی کوتاهشون کردی .. ولی بعد از چند ساعت وقتی دوباره خودتُ تو آینه می بینی ..بهتر شده ..سعی میکنی به شدت مرتبشون کنی ُ یه حالتی بهشون بدی که خوب بشن .. ولی بجز بستنشون با یه کِش مو هیچ راه حلی نیست..

اینم از مشکل ِ ما

موی کوتاه هم به ما نیومده :/

اینکه خدا به من موهای لَخت نداده یعنی تبعیض به تمام معنا :|

واقعا سخته نگه داشتنش .. اونایی که آرزو دارن موهاشون فر باشه آرزوشونُ پس بگیرن چون به شدت پشیمون میشن .. :/

زهرا .ی ۹ نظر
دسامبر ِ من

شاید اگه الان بودی ..

من میتونستم دختر عمو داشته باشم .. از همون خل ُ دیوونه ها که مامانم بهش اعتماد داشته باشه ُ بزاره با هم بریم انقدر بگردیم ُ بخندیم که دوست نداشته باشیم برگردیم خونه .. :)

اگه الان بودی .. اسم ِ دختر عموم میشد نگین ..اگه بودی الان زن عموم هی حسودی میکرد ُ غر غر هاش رو سر من میزد ! فقط اگه الان بودی بابام هیچوقت کمبود ِ یه برادر توی زندگیش رو نمیکرد .. مجبور نبود با پنج تا خواهر سر ُ کله بزنه ُ من از داشتن پنج تا عمه خسته نمیشدم :/

هیچوقت نبودی ..ولی یه روزی تو همین روزایی که پاییز بارُ بندیلشُ بسته ُ داره جاشو میده به زمستون شاید بتونم احساست کنم ..

عمو نداشتن خیلی بده !

این رو کسایی میفهمن که عمو ندارن .. واقعا کمبود یه عمو ُ خانوادش رو توی زندگیم احساس میکنم چون به نظرم پدر ِ دوم هر برادر زاده ای هستش .. همین الان دلم خواست عمو داشته باشم ..

آخه مادرجون ِ عزیز من تو که داشتی شیش تا بچه میاوردی .. به جای پنج تا دختر چی میشد یکیش پسر باشه :/

پ.ن:

همچین آبجی که عشقِ منه تو هر زندگی باید باشه ^_^ تو هر ساعتی که پی ام بدی هست .. ایشون کسیه که به همه درد ُ دلا گوش میده ُ کلی آرامش داره .. چرا زودتر پیدات نکردم فاطمه ؟ یه فروردینی عشق که هیچوقت ازت بدی ندیدم .. عاشقتم هم ماهی :** تا وقتی که عمر دارم امکان نداره که باهات قطع رابطه کنم :*

زهرا .ی ۷ نظر
بدون عنوان .. :)

اشیاء جان دارند ، فقط باید بیدارشان کرد .. :)

+ کتاب صد سال تنهایی ، گابریل گارسیا مارکز ، ترجمه بهمن فرزانه

توی فیلم سیندرلا 2015 یه دیالوگی داشت که میگفت راز زندگی اینه که شجاع باشیُ مهربان .. به نظرم راز ِ واقعی زندگی هم همینه :)

از سلما دوستم شنیده بودم فیلمش خیلی قشنگه .. بهتون پیشنهاد میکنم :)

زهرا .ی ۱۰ نظر
پیشنهاد کتاب :)

مگذارید عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود، که حتی آب دادن گل­های باغچه، به عادت آب دادن گل­های باغچه بدل شود. عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست، پیوسته نوکردن خواستنی ­ست که خود پیوسته، خواهان نو شدن و دیگرگون شدن است. تازگی، ذات عشق ست، و طراوت، بافت عشق. چگونه می­شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت، که عشق همچنان عشق بماند؟ 

عشق، تن به فراموشی نمی­سپارد، مگر یک بار برای همیشه. جام بلور، تنها یک بار می­شکند. می­توان شکسته ­اش را، تکه­ هایش را، نگه داشت. اما شکسته ­های جام، آن تکه ­های تیز برنده، دیگر جام نیست. احتیاط باید کرد ..

همه چیز کهنه می­شود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز. بهانه­ ها جای حس عاشقانه را خوب می­گیرند!!

- بخشی از کتاب یک عاشقانه آرام -

اثر نادر ابراهیمی 

کتابش عالیه .. پیشنهاد میکنم بخونید :)

زهرا .ی ۱۷ نظر
یه پسر بی دندون :)
پاهاش رو گذاشت تو آب حوض ..
ماهی ها فرار کردن ُ یه گوشه از حوض فیروزه ای مادربزرگ جمع شدن ..
پاهاش رو تو آب تکون میداد ُ میخندید :)
قطره های آب روی شمعدونی های کنار حوض می ریخت ُ مثل شبنم برق میزد !
چقدر خوشگل می خندید .. از خنده ی اون یاد لحظه ای افتادم که روز اول مدرسه ، کلاس اول ابتدایی به مریم گفتم دوست من میشی ؟ اونم دست منُ کشید ُ گفت بیا بریم :)

یه دفعه رفت ُ نشست توی حوض ..میخواست ماهی ها رو بگیره !
یهو از فکر ُ خیال بیرون اومدم .. تا دیدمش دویدم سمتش ُ آوردمش بیرون .. ازش پرسیدم که چرا رفته ؟!
گفت : میخواستم با ماهی ها دوست بشم ، آخه وقتی منُ دیدن ترسیدن .. :(
بهش گفتم : ماهی ها باهات دوستن .. فقط رفتن اون طرف حوض تا به هم دیگه بگن که چقدر این پسرکوچولویه بی دندون ناز میخنده ^_^

ذوق کرد ُ تو چشماش یه برق کوچیک افتاد .. گذاشتمش زمین ُ گفتم بیا بریم رو پله ها بشینیم ُ ماه رو ببینیم که امشب با کدوم ستاره دوست میشه ... دستامونو زدیم زیر چونه هامونُ به آسمون خیره شدیم .. 

..
.
داشت خوابش میگرفت که واسه اینکه خوشحال شه بهش گفتم : نگاه کن ماه با اون ستاره گنده هِ دوست شدش :))
از خوشحالی چشماش درشت شد ُ از پله ها پرید پایین ُ هی دور حوض دوید .. منم دنبالش :)
صدای جیغ ُ خنده های از تهِ دلش من ُ خیلی خوشحال میکرد .. 
که یهو سکوت کردیم ..مامان بزرگ گفت بیاید بالا بچه های وروجک ^_^

منم گفتم هرکی زودتر بره رو اون صندلی بزرگه بشینه D: 
خودم نخواستم زود برم که اون اول شه .. نشست رو صندلی .. گفت اینجوری که تو جا نداری بشینی :( بیا .. من میرم اینور تر .. اینجا بشین ^_^

+ چرا آخه انقدر دل ِ تو پاکه  :)

بعدا نوشت : ماه ِ امشب .. که با هیشکی دوس نشد .. چون ستاره ها تنهاش گذاشتن :(
زهرا .ی ۱۰ نظر
اولین روز زمستونی :)

پاییز هم رفت ..

زمستون عزیزم ، بهش بگو که سال بعد من رو فراموش نکنه .. برگ های رنگ ُ وارنگش رو دوباره بریزه ُ من روش راه برم ُ از صدای خش خش برگ ها لذت ببرم ..

بهش بگو من رو یادش نره که بازم از همون نسیم های اول صبح لپ های صورتمو قرمز کنه ..

یادش نره که به واسطه ی اون با صبا برم تا کلی با هم بخندیم ..

بهش بگو که دلتنگ گل های نرگس میشم .. آره .. ولی توی فصل پاییز یه بوی خاصی دارن .. یادش نره :)

این زمستون به نظرم با زمستونای دیگه باید خیلی فرق داشته باشه ..

یه حسی میگه که هیشکی امسال زمستون از هیچی دلخور نمیشه .. از هیچی ناراحت نمیشه .. همیشه لبخند رو لباشه ُ دیگه هیچ کس نمیتونه باعث ناراحتیش بشه :)

فقط همینُ برای همتون میخوام .. 

روز اول زمستونتون بخیر :)

زهرا .ی ۶ نظر
یلدا :)

بوی یلدا را میشنوی؟انتهای خیابان آذر ...

باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان ...

 قراری طولانی به بلندای یک شب....

شب عشق بازی برگ و برف...

پاییز چمدان به دست ایستاده ....

عزم رفتن دارد....

..آسمان بغض میکند ...میبارد...خدا هم میداند عروس فصل  ها چقدر دوست داشتنیست ..دقیقه ای بیشتر مهلت ماندن میدهد ....

آخرین نگاه بارانی اش را به درختان عریان میدوزد ..دستی تکان میدهد ......قدمی برمیدارد سنگین و سرد


کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز... و....تمام میشود ...

"پاییز"  ای  آبستن روزهای عاشقی ...

رفتنت به خیر ..

سفرت بی خطر

+ یلداتون مبارک دوستای خوبم :))

زهرا .ی ۸ نظر
از این خوبا ^_^

چرا انقدر تو خوبی سیاوش جانم :)

میشه گوش بدین ؟ ^_^

🎧 ]


اگه یه روز بگم از این حکایت

که به تو کردم عادت

دلم پیش دلت مونده تو زندون رفاقت ، رفاقت


اگه یه شب برسم به حقایق

میشم خدای عاشق

میگم رازمو به ستاره ی دریای مغرب ، دریای مغرب


+ پسرخالمه آقا D: 

#سیاوش_قمیشی :)

زهرا .ی ۹ نظر
قرض نمیدم ..

تا حالا دوس نداشتم چیزی رو به کسی قرض بدم یا چیزی رو که برای خودم خریدم رو وقتی گفت چقدر قشنگه بگم مال تو !

خب خواهر من برادر من اگه دوسش نداشتم که نمیخریدمش .. مال خودمه ! :/

کلن از قرض دادن خوشم نمیاد .. -_-

حالا بعضیا هم هستن این خصلت رو خسیس بودن یا به قول خیلی ها " گدا " (!) نام گذاری کردن ..

ولی من نه خسیسم نه گدا .. فقط قرض دادن رو دوس ندارم :/

+ پ.ن : آیا تو قسمت مالکیت معنوی ، گزارش کپی برداری ها .. برای شما هم خیلی کپی برداری شده :| یکی هس که کل وبو کپی کرده راحت :/

آی پی :188.166.122.183 

زهرا .ی ۱۳ نظر
:/

از بچگی موهای مشکی ُ چشم های درشت داشتم ُ مژه های بلند ِ پررنگ ..

ولی الان .. روز به روز داره موهام میریزه ُ مژه هام کمرنگ تر میشه :(


       کدوم موجود عقب مونده ای مثل من هست آخه واقعا ؟ :/




+ چقدر این خوبه آخه .. هزار بارم گوش کنم بازم جدیده واسم :) [ 🎧 ]

زهرا .ی ۵ نظر
قلب ِ من کودکیست ..
که تا " تو " بیشتر بلد نیست بشمارد ! :)
..
.
آدرس کوتاه شده وب ..
برای کسانی که در بلاگفا لینک میکنند :
http://l1l.ir/shamdooni

- کپی کردن کار انسان نیست .. :)
نمی شود که دو زندگی در دو جای مختلف این جهان شبیه هم باشد ..

- نوشته ها را بی مخاطب بدانید ..
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان